عضویت ایران در پیمان شانگهای، آن هم در شرایطی که تحت تحریم های گسترده غرب قرار داریم می تواند برای کشور مزایا و ثمرات زیادی داشته باشد. در حقیقت این پیمان یک ظرفیت جغرافیایی است و مجموع جمعیت کشورهای عضو، بازار بسیار بزرگی را تشکیل می دهند.
از سوی دیگر، کشورهای عضو از نظر جغرافیایی بسیار به یکدیگر نزدیک هستند و همین موضوع، آنها را به سمت همگرایی برای یک کار مشترک می کشاند. این پیمان همچنین ارتباطات، اتصالات و کریدور اقتصادی بین کشورهایی ایجاد می کند که دارای ظرفیت های بزرگی همچون معادن و انرژی هستند.
گستردگی معادن چین، روسیه و ایران که هر کدام در دنیا ممتاز هستند را نیز می توان یک پتانسیل بزرگ دانست که می تواند منافع مناسبی برای اعضا به همراه داشته باشد. پیمان شانگهای برای برخی کشورها به طور خاص برجسته تر است و در راس آن سه کشور ایران، چین و روسیه قرار دارند.
به عنوان مثال، چین توانسته با مزیت ها و تولیدات ارزان خود بازار امریکا و اروپا را بگیرد. ایران در حوزه انرژی، معادن و راه های ارتباطی و کریدورهای اقتصادی برتری دارد و روسیه هم با منابع انرژی اش، اروپا را به چالش کشیده است. کشورهای عضو این پیمان می توانند علاوه بر استفاده از فرصت های مشترک، با تهدیدهای مشترک هم مقابله کنند و مدیریت تهدید خود را بالاتر ببرند.
یکی دیگر از موارد مهم نیز ظرفیت انسانی و تقاضاهای بالقوه در کشورهای عضو این پیمان است. تجربه جهانی و اقتصاد غرب و نظام سرمایه نشان داده که آنها با ظرافت هایی، تقاضاهای بالقوه را تبدیل به تقاضای بالفعل کردند و باعث رونق تولید شده اند. میزان بالای تولید ناخالص امریکا و کشورهای غربی، مبتنی بر همین تبدیل تقاضای بالقوه به بالفعل است؛ بنابراین باید ما هم در پیمان شانگهای به دنبال بالفعل کردن تقاضای موثر باشیم.
به اعتقاد من، استارت اول تولید، تقاضاست و بهترین تقاضا نیز همان تقاضای موثر است، پس اگر مدیریت هوشیار باشد، با تقاضای بالقوه هم می تواند این بازارها را راه بیندازد.
موضوع مهم تر این است که یک جریان اقتصادی ناعادلانه در جهان با ترکتازی دنیای سلطه و در راس آن امریکا و اروپا وجود دارد. این کشورها ابزارهایی طراحی کرده اند که باعث شده بیش از صدسال سیطره اقتصادی قوی داشته باشند.
نظام پولی جهان با سلطه دلار و نیز نهادهایی همچون بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و … از دیگر ابزارها هستند که در کنار انحصار در رسانه و خبرگزاری های بزرگ و…نیز به این موضوع کمک کرده اند.
اما برخی کشورهای عضو پیمان شانگهای هستند این مناسبات را قبول ندارند و به یکجانبه بودن آن معترض هستند؛ بنابراین بهترین راهکار، این است که به سمت همکاری های منطقه ای بروند.
این استدلال قابل دفاع است چرا که در همگرایی ها قطعا می توان بازارهای بادوام تری پیدا کرد و در مقابل سلطه اقتصادی جهانی، کشورها قدرت چانه زنی خود را بالا ببرند.
در پاسخ به این سوال که گفته می شود برای رشد و توسعه اقتصادی و افزایش مبادلات تجاری، ما قطعا باید FATF را بپذیریم باید گفت که مطمئنا نظم دادن و شفاف سازی در چارچوب منطقی برای ایران مفید است، ولی چیزی که غرب به دنبال آن است فراتر از ادبیات ساده ای است که به کار می برد.
با توجه به شرایط جنگ اقتصادی و تحریمی که دنیای سلطه با ما دارد از FATF استفاده ابزاری و امنیتی می کنند و به همین دلیل نیز باید هوشیار باشیم. فشارهایی که برای الحاق ما به این نهاد می آورند بیشتر امنیتی اقتصادی و با این نیت است که تسلط بر شریان های جریان های مالی و مناسبات مالی در ایران صورت بگیرد.
از سوی دیگر، در حال حاضر بسیاری از کشورها عضو FATF نیستند، ولی در تجارت جهانی حضور دارند و بسیاری از کشورها نیز با هوشیاری به جای عضویت دائم، به دنبال عضویت ناظر هستند تا الزامات این نهاد شامل حالشان نشود.