سازمان همکاری های شانگهای از جمله پیمان ها و معاهده های بزرگی است که در آسیا و شرق آسیا در سه شاخص مهم به لحاظ جمعیت کشورهایی که عضو این پیمان هستند و هم به لحاظ جغرافیایی و اقتصادی بسیار حائز اهمیت است.
پیمان شانگهای در شرایط مناسبی قرار دارد و عضویت رسمی کشور ما به این پیمان دارای دو مزیت مستقیم و غیرمستقیم اقتصادی است. مزیت مستقیم اقتصادی آن شامل تسهیل مبادلات تجاری، حوزه پولی و مالی، همکاری های بانکی، کاهش و یا حذف تعرفه های ورودی که میزان رقابت پذیری در کشورهای عضو افزایش می دهد. رفت و آمد گردشگران در حوزه های سلامت، تفریحی، علمی، اقتصادی و … تاثیر مثبتی بر کشورهای عضو و ما دارد پو از آنجایی که کشور ما درگیر تحریم های اقتصادی در حوزه های مبادلات بین المللی، انتقال پولی و … است می تواند کمک کننده باشد و در باز شدن گره ها راهگشا باشد.
در پیمان شانگهای کشورهای بزرگ و قدرتمند اقتصادی مانند روسیه، چین حضور دارند. به خصوص که این دو کشور تولید ناخالص ملی بالایی دارند و چین قدرت اول این پیمان در شاخص تولیدخالص ملی و مبادلات تجاری جزو سه کشور اول دنیاست. کشور روسیه هم وزن اقتصادی بالایی دارد به خصوص در حوزه انرژی و فناوری سهم قابل توجهی در دنیا را داراست. از سوی دیگر کشورهای عضو در حوزه کشاورزی دارای ظرفیت های بالایی هستند و طرف تجاری ما در تامین کالاهای اساسی هستند.
مزیت غیرمستقیم اقتصادی آن هم این است که فضای منفی که کشورهای غربی آن را ایجاد کرده اند در حال شکسته شدن است. این کشورها به بازرگانان و شرکت های دنیا القا می کنند که ایران را مزوی کنید تا با کشور ما مبادله نکنند. به عبارتی این حس به بازرگانان و شرکت های غربی القا شده که مبادله تجاری با کشورما دارای ریسک بالایی است؛ بنابراین شرکت های کشورهای توسعه یافته با اینکه منافع اقتصادی بالایی برای آن شرکت ها داشت ولی ریسک را نپذیرفته و وارد معامله و مبادله تجاری با کشور ما نمی شدند، اما با پیوستن به این پیمان مهم شانگهای می تواند ریسک اقتصادی ما را با شرکت های بین المللی کاهش می دهد و به دنبال آن سرمایه اقتصادی شرکت ها و تولیدکنندگان ایرانی نیز افزایش می یابد که باعث می شود تا دیگر کشورهایی که عضو شانگهای نیستند، با کشور ما تبادلات تجاری داشته باشند.
از سوی دیگر عضویت در این پیمان در داخل کشور هم تاثیر مثبتی دارد، چرا که بخش زیادی از آسیب های اقتصادی در داخل کشور که واقعی (ناشی از شاخص های پولی و مالی عرضه و تقاضا و افزایش نرخ ارز) نیست و ناشی از انتظارات تورمی است، به این ترتیب که افراد بیشتر توهم و انتظار تورم در آینده دارند تشدید می شود؛ بنابراین وقتی کشور ما عضو چنین پیمان مهم بین اللملی شده است، انتظارات تورمی و اقتصادی کاهش می یابد. مهم تر اینکه رسانه های خارجی بزرگ که فضای روانی انتظارات تورمی را ملتهب نشان دهند را هم بی اثر می کند و سیگنال های خوبی به بازار داده است و من به عنوان نماینده مردم که در بطن جامعه هستم، کاهش این التهابات انتظارات تورمی و امنیت اقتصادی را احساس می کنم. البته باید حاکمیت زیرساخت های اقتصادی مانند بانک مرکزی و بازار سرمایه و .. را نیز متناسب با این اقدام همگام با دنیا انجام دهد تا شاهد اثار خوب این عضویت مهم در اقتصاد کشور باشیم.
درباره پیمان FATF هم باید گفت که کشور ما عمده موارد این پیمان را مانند مبارزه با پولشویی و … را در بانک های کشور اجرا می کند و 90 درصد آن مرتفع شده است. فقط دو بند آن پیمان را نمی پذیرد که بسیاری از کشورهای عضو پیمان شانگهای هم بندهایی از این پیمان را قبول ندارند و درباره آن حرف بسیاری دارند و ما را ملزم می کند که نظر مجامع بین اللملی در زمینه FATF در خصوص کشورهایی که متهم به پولشویی هستند را بپذیریم و …. اما تجربه نشان داده این قبیل موارد خیلی در بحث مروادت ما با دیگر کشورها تاثیری ندارد و بیشتر بزرگنمایی می شود.
کشور ما در 40 سال گذشته هیچ وقت عضو پیمان FATF نبوده و همیشه هم در لیست سیاه آنها قرار داشته ایم، ولی با این حال تجربه مراوده تجاری 80 و 90 میلیارد دلاری را داشته ایم و اکنون بالغ بر 45 میلیارد دلار صادرات از کشور به دیگر کشورها انجام شده است. با اینکه خیلی از کشورها عضو معاهده FATF هستند، ولی واقعا عضو نبودن در FATF باعث نمی شود که ما روابط تجاری با این کشورهای عضو شانگهای نداشته باشیم. ما با چین و روسیه و آسیای میانه و … بیشترین مراودات را داشته ایم. عضو نبودن در معاهده FATF تنها بهانه غربی هاست تا کشور ما را به لحاظ تحریمی در تنگنا قرار دهند و فشار را بر کشور و مردم ما بیشتر کنند.
هم اکنون پیمان های زیادی در حوزه های انرژی، پولی و بانکی، محیط زیست، مبارزه با تروریسم و … در دنیا وجود دارد، ولی اینها شرط لازم و کافی برای انجام یک معاهده نبودند و بیشتر اصل تفاهم هایی بوده که بین دو کشور بسته می شود و در این میان برخی از کشور روی برخی از بندها شرط قرار دهند، ولی تجربه نشان داده که در 90 درصد موارد این شروط کارایی ندارد و کشورها بیشتر با تفاهم بین خود مباحث را پیش می برند.