عضویت رسمی ایران در پیمان شانگهای ابعاد مختلفی دارد و شاید مهم ترین بُعد آن را بتوان برملا شدن نادرستی صحبت های دولتمردان سابق دانست. عضویت کامل ایران در دولت سیزدهم عملا خط بطلانی بر ادعاهای دولت قبل کشید و مشخص شد که هیچ پیمان منطقه ای منوط به امضای FATF، برجام، سند 2030 یا سایر توافقنامه های اقتصادی نیست.
واقعیت این است که دنیای شرق و حتی دنیای غرب، راغب به ارتباط گرفتن با جمهوری اسلامی ایران هستند و با وجود موانع تحریمی، ایران توانسته حتی در حیات خلوت آمریکا نیز نفت بفروشد و مراودات اقتصادی ایران با کشورها، همچنان برقرار است. همچنین باید گفت که با عضویت ایران در پیمان شانگهای، ایران گام جدی و محکمی را در خنثی سازی تحریم ها برداشته است.
دومین موضوع این است که پیمان های بین المللی عمدتا زیر چتر آمریکا و اروپا و تحت لوای سازمان ملل متحد هستند که عمدتا روی کاغذپاره هایی نوشته شده اند، اما پیمان های منطقه ای در دنیا روز به روز در حال پُررنگ تر و عملیاتی تر شدن هستند. عملکرد پیمان های بین المللی نیز تاکنون نشان داده که همگی تبعیض آمیز بوده اند و سازمان هایی مانند FAO و سازمان بهداشت جهانی همگی به نفع استکبار و سلطه گران کار کرده اند و عمدتا بین کشورهای توسعه یافته و ضعیف، تبعیض قائل شده اند. بنابراین پیمان های منطقه ای روز به روز خود را بهتر نشان می دهند. از سوی دیگر عملکرد این پیمان ها به خوبی نشان داده که کشورهای عضو پیمان های منطقه ای نسبت به اجرای توافقنامه و تعهدات خود متعهدتر هستند تا پیمان های بین المللی و این یک ظرفیت بزرگ محسوب می شود.
سومین موضوع هم به حادثه ای باز می گردد که در زمان کنونی رخ داده است. ما شاهد جنگ بین شرق و غرب با نیابت اوکراین از طرف غرب و نیابت روسیه از طرف شرق هستیم. این جنگ در واقع اتفاقات بزرگی را به دنبال خود رقم می زند که مهم ترین آن بحران انرژی و هزینه های زندگی برای اروپا و از طرف دیگر تامین امنیت انرژی است که برای دنیای شرق و غرب یک امر برجسته و مهم محسوب می شود. در شرایطی که آمریکا این جنگ نیابتی را به راه انداخته و در حال به مقابله کشاندن چین و تایوان در دریای چین جنوبی است و می خواهد هم با فروش سلاح به سود مالی دست یابد و هم با تضعیف رقبایش، عقب ماندگی اقتصادی خود را جبران کند. در این شرایط پیمان شانگهای می تواند عملا یک بزرگراه مبادلاتی و مراوداتی بزرگ را بین شرق آسیا و غرب آسیا، شرق آسیا و شمال آسیا و شرق اروپا باز کند و آن هم راه ابریشم است. با توجه به این که احتمال درگیری عملی بین چین و تایوان به نیابت آمریکا و وقوع یک جنگ در بُعد دیگری در جنوب شرق آسیا وجود دارد، عملا نقش ایران خیلی کلیدی تر و مهم تر می شود و باید به احیای راه ابریشم توجه ویژه تری داشته باشد.
در عین حال، هزینه حمل و نقل ریلی در قالب پیمان شانگهای یک سوم هزینه دریایی است و زمان کمتری هم صرف می شود و در مجموع اقتصادی تر است. به عنوان مثال روسیه یک محموله به چابهار فرستاد تا به مقصد هند ارسال شود، یعنی به جای اینکه دریای سیاه و اقیانوس اطلس و … را دور بزند، محموله اش را با یک سوم هزینه، از طریق ایران به هند رساند. عضویت در پیمان شانگهای این بستر را بسیار تسهیل کرده و هم به نفع اقتصاد ما و هم به نفع اقتصاد اعضای شانگهای و اروپایی هاست.